کد مطلب:304401 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:236

حکمت پاداش و کیفر
ثُمَّ جَعَلَ الثَّوابَ عَلی طاعَتِهِ وَ وَضَعَ الْعِقابَ عَلی مَعْصِیَتِهِ ذیادَةً لِعِبادِهِ عَنْ نِقْمَتِهِ وَ حِیاشَةً مِنْهُ اِلی جَنَّتِهِ. از پس [آفرینش جهان و فراخوان به بندگی]، پاداش را در گروِ فرمانبرداری نهاد، و نافرمانان را از كیفر، بیم داد تا بندگان را از عذاب خویش برهاند و به سوی بهشت خود بكشاند.

اَلثَّواب: ثواب به معنای پاداش عمل آدمی است، راغب درباره ثواب می نویسد: ما یَرجِعُ اِلَی الْاِنْسانِ مِنْ جزاءِ اَعْمالِهِ فَیُسَمّی الْجَزاءُ ثواباً تَصوُّراً اَنَّهُ هُوَ هُوَ؛ اصل این واژه، یعنی «ثَوبْ» به معنای بازگشت هرچیزی به حالت اوّلی خود كه بوده است، یا به حالت مقّدری كه در مقام اندیشه منظور شده می گویند. ثواب، عبارت است از پاداشی كه در برابر عمل به انسان برگشت دارد و به تعبیر دیگر، پاداش عمل آدمی است كه بر او داده می شود و اینكه از پاداش به ثواب تعبیر شده، به لحاظ آن است كه ثواب، همان عمل است: فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ. پس هر كه هموزن ذرّه ای نیكی كند، آن را خواهد دید. راغب همچنین می گوید: «وَ الثَّوابُ یُقالُ فِی الْخَیْرِ وَ الشَّرِّ، لكِنَّ الْاَكْثَرَ الْمُتَعارَفَ فِی الْخَیْرِ؛ [1] واژه ثواب، هم در خیر به كار می رود و هم در شرّ؛ لیكن به طور متعارف و در بیشتر موارد، در خیركاربرد دارد». عقاب: در المحجّةالبیضاء درباره عقاب آمده است: اَلْعُقُوبَةُ وَ هِیَ جَزاءُ الشَّرِّ مِنَ الْعَقِبِ، وَ هِیَ مُؤَخّر الْقَدَمِ لِاَنَّهُ یَجیءُ بِعَقِبِ الْعَمَلِ، وَ اَصْلُهُ لِمُطْلَقِ الشَّی ءِ المُتَأخِّرَ لكِنْ غَلَبَ اِسْتِعْمالُهُ فِی جَزاءِ عَمَلِ الشَّرِ قِبالَ الثَّوابِ؛ [2] عقاب و عقوبت، به معنای كیفر بدی هاست كه ریشه آن، «عَقِبَ» یعنی پشت و پاشنه پاست، و عقوبت را در كیفر و جزا به كار برده اند، برای اینكه به دنبال هر عملی كه از آدمی بروز كند، می آید و معنای اصلی آن، عبارت است از هر چیزی كه در انتها و پایان قرار می گیرد؛ لیكن در كیفر كارهای بد و زشت و ناروا شهرت یافته است؛ همچنان كه ثواب، به عنوان پاداش كارهای نیك آمده است. ذیادة: اَلذَّوْدُ وَ الذِّیادْ: اَلسَّوْقُ وَ الطَّرْدُ وَ الدَّفْعُ وَ الْاِبْعادُ؛ گسیل داشتن، راندن، دور كردن و بازداشتن؛ حِیاشَةً: مصدر حاشَ یَحُوشُ است. حاشَ الْاِبِلَ؛ شتران را در یك جا جمع كرد و به سویی سوق داد. برای پس راندن بندگان از فرو افتادن در گودال نكبت و عذاب، گویی بر كناره گودالی ایستاده و آنها را از سقوط در آن باز می دارد و پس می راند و همچون كدبانوی خانه كه مرغان خانگی را به سوی آشیانه می راند، آدمیان را به سوی بهشت گسیل می دارد.

فاطمه(س) به دو هدف حكیمانه الهی، یعنی پاداش و كیفر، اشاره فرموده است كه این دو، بندگان خدا را از عذاب الهی باز می دارد و در بهشت او جای می دهد. نكته مهم اینكه آنچه در این دو هدف منظور شده، سود و منفعت بنده است نه معبود؛ چرا كه در پیش گفته شد كه خدای سبحان با آفریدن جهان و انسان، هیچ گونه سرمایه ای را در معرض سودآوری قرار نداده است تا بندگیِ بندگان و كارهای نیك آنان، برای خدا باشد، و چون غنیّ مطلق است و هر چه كمال و جمال و جلال و شكوه و قدرت و علم و زیبایی و عزّت و خیر است، در اوست و جز او هر چه هست، نقص و ناداری، بلكه هیچ است و هیچ، بنابراین، سركشی و عصیان آدمیان نیز هیچ گونه گَردی بر جمال كبریایی او نمی نشاند:

«لِاَنَّهُ لاتَضُّرُهُ مَعْصِیةُ مَن عَصاهُ وَ لا تَنْفَعُهُ طاعَةُ مَن اَطاعَهُ. [3] از نافرمانیِ آنكه او (خدا) را عصیان كند، بدو زیانی نرسد، و طاعت آن كس كه فرمانش را برد، بدو سودی ندهد».

و آنچه در دستورهای الهی آمده، بر اساس مصالحِ بندگان اوست و به تقوای الهی برگشت دارد كه شریف ترین و بالاترین وسیله تقرّب آدمی به خداوند است كه نهایی ترین هدف آفرینش انسان است. [4] .


ما بَریّ از پاك و ناپاكی همه

از گرانجانی و چالاكی همه


من نكردم امر تا سودی كنم

بلكه تا بر بندگان جودی كنم [5] .


در اینجا لازم است برای توضیح و تبیین هر چه بیشتر این قسمت از گفتار فاطمه(س) به دو نكته اساسی اشاره شود:


[1] مفردات، ص 180 - 179.

[2] المحجّةالبيضاء، ص 419.

[3] نهج البلاغه، ص 224.

[4] در ارتباط با حكمتِ تكاليف الهي در آينده بحث خواهيم كرد.

[5] مثنوي، دفتر دوم، بيت 1776 - 1775.